معرفی
عنوان محصول : بازی G-RUSH
پلتفرم اجرای : PS VITA
سبک بازی : ماجرایی
عنوان محصول : بازی G-RUSH
پلتفرم اجرای : PS VITA
سبک بازی : ماجرایی
اگر بخواهیم برای واژه «هنر» تعریفی ارائه دهیم، آن تعریف چه خواهد بود؟ آیا هنر یک واژه منطقی است و با ابزار عقل قابل توصیف است؟ قطعا اینگونه نیست. وقتی میگویم فلان بازی طراحی هنریاش خوب است یعنی چه؟ در ساخت یک بازی هوش مصنوعی، سیستم مبارزات و خیلی از موارد دیگر را با منطق و عقل میسازند اما بحث طراحی هنری که پیش میآید، ناخودآگاه به دید قلبی خود رجوع میکنیم. وقتی میگوییم گرافیک هنری یک بازی عالی است یعنی سازنده، تکهای از وجودش را درون آن اثر گذاشته است و این موضوع کاملا در مورد عنوان Gravity Rush صدق میکند. سازندگان این بازی در استودیوی نام آشنای Sony Japan Studio قطعا برگ زرین دیگری در پرونده خود قرار دادهاند و باری دیگر نشان دادهاند با عناصری محدود و کم خرج، میتوان یک اثر هنری ساخت. روزی روزگاری در سرزمینی افسانهای و آرام، مردم با خوشی و خرمی زندگی میکردند و روزگار میگذراندند. همه از زندگی راضی بودند و هیچ خطری آنها را تهدید نمیکرد، تا اینکه یک سیب از بالای درخت به زمین افتاد. داستان بازی اینگونه آغاز میشود. سیب از درخت میافتد و در سراشیبی شهر، به سرعت حرکت میکند. پس از مدتی سیب به سر شخصیت اصلی داستان برخورد کرده و او بیدار میشود. حرکات دختر جوان قصه ما بسیار عجیب است. او نمیداند کجاست و هیچ چیزی از گذشته خود به یاد نمیآورد. گرم در افکار خود است که زمین شروع به لرزیدن میکند. مردم شهر هراسان به اینطرف و آنطرف میدوند و خراب شدن خانههایشان را نگاه میکنند. دخترک داستان ما قصد کمک کردن دارد اما کاری از دستش برنمیآید. در حالی که میخواهد از سکویی به پایین پبرد، متوجه قدرت جادویی خود میشود؛ او میتواند با دفع کردن جاذبه زمین، در هوا معلق بماند و به اطراف حرکت کند. حال، با استفاده از این قدرت به مردم کمک میکند و در جهت دریافتن علت این قضایا و جدا شدن شهرها از یکدیگر (چند تکه شدن زمین) عمل میکند. داستان بازی با اینکه کمی باعث سردرگمی مخاطب میشود اما در ادامه آنقدر خوب خودش را توجیه میکند و دلیل وقایع را یکی پس از دیگری توضیح میدهد که آن را بسیار دوست داشتنی میکند.عنصری که داستان و روایت آن را در Gravity Rush جالب و منحصر به فرد میکند، تعریف آن به سبک کتابهای مصور است. در بازی به ندرت میان پردهای مشاهده میکنید و در همان مقدار کم نیز داستان روایت نمیشود. گفت و گوهای شخصیتهای بازی و روایتهای کامیکی داستان روایت میکنند. اگر تا به حال بازیهای نقشآفرینی ژاپنی بازی کرده باشید، میدانید منطورم چیست. اما قدرت روایت داستان از ظاهر آن بسیار بیشتر است. شاید فکر کنید که با این وضعیت، روایت داستان به شدت ضعیف است و شخصیت اصلی بازی به هیچ وجه خوب شخصیت پردازی نمیشود، اما سخت در اشتباه هستید. Kat، شخصیت اصلی داستان که این نام را یکی از شخصیتهای بازی برروی او میگذارد (به این دلیل که او نامش را فراموش کرده است)، آنقدر جذاب و مهربان است که در همان ابتدای بازی عاشق او میشوید.