بررسی تخصصی
ظهور بازیهای پلتفرمر قوی در سالهای اخیر یکی از نقاط عطف صنعت بازیهای ویدیویی بوده است. عناوینی که علاوه بر گیم پلی قوی و چالشبرانگیز، داستانی قوی و تأثیرگذار در کنار جلوههای بصری زیبا را در کنار یکدیگر به بازیکن ارائه میدهند. دو بازی Hollow Knight و Ori and the Blind Forest از بهیادماندنیترین عناوین با ویژگیهای ذکرشده بودند که تمامی عناصر یک بازی موفق را در خود جایداده و شرایط مناسبی را برای ساختن شمارههای بعدی در اختیار سازندگان قرار دادهاند. در ادامه به نقد و بررسی دنباله بازی موفق Ori and the Blind Forest با نام Ori and the Will of the Wisps میپردازیم.
موفقیت شماره اول بازی Ori غیرقابلانکار است. داستانی عمیق و تأثیرگذار، موسیقی زیبا، گرافیکی بینظیر و سرشار از رنگهای زنده و شخصیتهایی به یاد ماندی از ویژگیهای بارز این عنوان بود که تجربه بازی کردن را برای هر شخصی، لذتبخش میکرد. از همان ابتدای بازی میدانستید که با یک داستان تراژدی اما زیبا طرف هستید که شما را به دنبال خود میکشاند. همینطور گیم پلی جذاب بازی در محیط رنگارنگ مراحل شما را به بیشتر بازی کردن و ادامه دادن ترغیب میکرد. استودیو Moon Studios همه این عناصر موفق بازی اول را به همراه بسیاری عناصر جدید دیگر که اکثراً از Hollow Knight الهام گرفته، دست به ساختن دنباله این بازی زده تا بار دیگر نفس شما را در سینه حبس کند و یک بازی را به شما ارائه دهد که تا سالها از خاطراتتان پاک نشود.
بار دیگر با موسیقی زیبا در منوی اصلی بازی از شما استقبال میشود. موسیقی در این بازی نقش بسیار مهمی دارد و در تمامی لحظات بازی، یاور و همراه شما خواهد بود تا تجربه بینظیری را از این بازی داشته باشید. داستان کمی پس از وقایع بازی اول شکل میگیرد. این بار Ori عضوی جدید در کنار خانوادهاش دارد که جغدی بامزه است. این عضو جدید اما یکی از بالهایش به طور مادرزادی آسیبدیده است و همین باعث میشود نتواند پرواز کند. تمامی این روایات در Prologue بازی آنقدر زیبا و تأثیرگذار و بهصورت صحنههایی سینمایی به تصویر کشیده شده است که از همان ابتدا درگیر داستان شوید و با هرکدام از کاراکترها احساس همدردی کنید. درنهایت با تدبیر خانواده، بال آسیبدیدهی جغد داستان که Ku نام دارد ترمیم میشود و لذت پرواز را برای اولین بار تجربه میکند. Ori نیز بر پشت او سوار میشود تا از این تجربه جذاب غافل نشود. شما برای لحظاتی کنترل این زوج بامزه را در حال پرواز در دست میگیرید تا اینکه طوفانی سهمگین رخ میدهد و باعث میشود این دو دوست از یکدیگر جدا شوند و همدیگر را در جنگل Niwen گم کنند. حال Ori باید در جستوجوی دوستش دوباره ماجراهایی را پشت سر بگذارد و خطرهای بسیاری را به جان بخرد. این داستان فداکاری و ازخودگذشتگی برای دوست یا به عبارت بهتر خانواده است.
پس از Prologue دقایق ابتدایی بازی بیشتر در حال فرار کردن از موجودات خطرناک جنگل هستید و قابلیتی برای حمله و آسیب زدن در دسترس ندارید. جلوههای بصری از همین ابتدا شما را مجذوب خود خواهد کرد. رنگهای زنده و متنوع و حتی تصاویر پسزمینه در جنگل بسیار چشمنواز هستند. پس از مدتی گشتوگذار باید با استفاده از تکه چوبی مشتعل از خود دفاع کنید و چیزی نمیگذرد که اولین Boss بازی را ملاقات میکنید. مبارزات با Boss ها هوشمندانه است و گاهی چند مرحله دارد. در برخی مواقع باید ابتدا فقط فرار کنید تا به نقطهای مناسب برای مبارزه برسید که لحظههای تعقیب و گریز Ori و موجوداتی غولپیکر بسیار نفسگیر هستند. نکته مهمی که نسبت به بازی قبل تغییر کرده تأکید بیشتر بازی بر مبارزات و همینطور الهام گیری از عناصر بازی Hollow Knight است. در بازی شما تعداد زیادی سلاح مختلف و همینطور جادوهای متفاوت را در اختیاردارید. همچنین عنصر جدیدی به نام Spirit Shard به بازی اضافهشده است که مشابه Charm ها در بازی Hollow Knight است و شما با قرار دادن آنها در جایگاه مناسبشان از مزایای آنها بهرهمند میشوید، اما نمیتوانید از همه آنها همزمان استفاده کنید زیرا تعداد Slot های آنها محدود است (هرچند در طول بازی این Slot ها بیشتر میشوند) و باعث میشود در انتخاب آنها دقت بیشتری را به خرج دهید و آن چیزی را استفاده کنید که مناسب سبک بازی خود شما است. در کنار اسلحه اصلی شما که یک شمشیر است، تیرکمان و پتک سنگین نیز در دسترس خواهید داشت همچنین جادوهایی متنوعی نیز با پیشروی در بازی به دست خواهید آورد که بعضی از آنها برای عبور از قسمتهایی از جنگل ضروری هستند. برای مثال جادویی که دور شما را تا محدودهای روشن میکند و اجازه گشتوگذار در اعماق تاریک جنگل را به شما میدهد یا جادوی آتشزا که در آبکردن قسمتهای یخزده جنگل کمک میکند.
گیم پلی بازی درحالیکه ساده است اما مکانیکهای گسترده و پیچیده مخصوص خود را نیز دارد. بههرحال با یک بازی پلتفرمر طرف هستید که نیازمند مهارت، هوش و عکسالعملهای سریع شما است. دنیای بازی گسترده است. میتوان گفت گستردگی نقشه بازی هماندازه با بازی Hollow Knight است و هر قسمت از نقشه، منحصربهفرد و دارای تم ظاهری و موسیقی مخصوص به خودش است. قسمتهای عمیق که تاریکتر و فضایی ترسناک و مرده دارند، نواحی سرسبز و سرشار از چشمههای آب زلال در قسمتهای شمالی که بینهایت زیبا و رنگارنگ هستند و یا حتی قسمتهایی صحرایی که پر از شن و ماسه و گیاهان گوشتخوار بیابانی هستند. یک روستای مرکزی هم در بازی وجود دارد که بهعنوان مرکز اصلی میتوان از آن یادکرد. در این روستا شما با کاراکترهای مختلف صحبت میکنید، قابلیتهای خود را ارتقا میدهد و مأموریتهای فرعی که عنصری جدید در بازی است را برای آنها انجام میدهید و همچنین با جمعآوری سنگهایی خاص، به بازسازی و بهبود این روستا کمک میکنید تا علاوه بر شاد کردن ساکنان روستا، قسمتهای جدیدی از دنیای بازی را نیز در دسترس قرار دهید و در داستان بازی پیشروی کنید. در طول بازی نقاطی از مراحل را میبینید که شاید در ابتدا نتوانید از موانعش عبور کنید و باید پس از جلو رفتن در داستان و پیدا کردن قابلیتهای جدید، به این نقاط برگشته و رازهای پشت آن موانع را برملا کنید. برای مثال پس از دریافت قابلیت تنفس زیر آب، میتوانید در اعماق برکهها گشتوگذار کنید و نواحی جدیدی را کشف کنید، یا قابلیت فرورفتن در شن را به دست آورید و به نقاط زیر زمین در قسمتهای صحرایی دسترسی پیدا کنید.
تمامی این موارد، عمق بسیار زیادی به گیم پلی بازی میدهد و در مراحل پایانی که باید ترکیبی از تمامی این قابلیتها را اجرا کنید تا از موانع عبور کنید، بینهایت چالشبرانگیز و جذاب میشود. موانع در مراحل مختلف بسیار هوشمندانه طراحیشدهاند و اصلاً احساس تکراری بودن را در هنگام پشت سر گذاشتن آنها به شما منتقل نمیکند. درواقع هر قسمت از نقشه بازی تم معمایی خاص خود را دارد که بسیار شایان تقدیر است. نکته دیگر کنترل کردن کاراکتر Ori است. ممکن است در برخی مواقع، کمی کنترل او سخت شود و کاری را نکند که شما از او میخواهید، یا لبهای از دیوار را بگیرد که قرار نبود بگیرد و باعث شود پیشروی شما در این قسمت مختل شود. این موضوع چندان در روند بازی تأثیر ندارد اما گاهی در طول بازی ممکن است شما را اذیت کند و مجبور شوید قسمتی را چند بار بیشتر تکرار کنید تا از سد مانع آن عبور کنید. از طرف دیگر ذخیرهسازی نسبت به شماره قبلی بازی بسیار سادهتر شده و بهبودیافته است. دیگر لازم نیست خودتان حواستان باشد و با مصرف انرژی Ori در نقطهای خودتان را Save کنید و بازی خودش این کار را برای شما انجام میدهد که اگر در قسمتی کشته شدید، نگران از دست رفتن حجم زیادی از پیشروی خود نباشید. تنوع دشمنان و نحوه مبارزه هرکدام نیز خوب و منطقی است و برای مبارزه با هرکدام، سبک خاصی را باید انتخاب کنید که کمترین صدمه را ببینید و بیشترین آسیب را وارد کنید. Boss های بازی نیز باوجوداینکه تعدادشان کم است اما هرکدام در نوع خود خاص و زیبا طراحیشدهاند و مبارزات با آنها بسیار نفسگیر و چالشبرانگیز است. خصوصاً نبرد نهایی شما نبردی است که تا مدتها در خاطراتتان خواهد ماند.
کمی به گرافیک و صداگذاری و موسیقی بازی بپردازیم. بهطور خلاصه میتوان تمامی آنها را در کلمه “بینظیر” بیان کرد. رنگآمیزیها، نورپردازی و همینطور فیزیک در بازی بسیار با جزییات طراحیشدهاند. وقتی بر روی شاخه یک درخت فرود میآیید، حرکت کردن آن را بسیار واقعی به چشم میبینید، یا تأثیر باد بر اجزای مختلف محیط، نورپردازی در محیطهای تاریک در عمق جنگل و صحنههای سینماییای که در بازی گنجاندهشدهاند همگی یک بازی زیبا و چشمنواز را پیش چشمان شما به تصویر میکشانند. شخصیتپردازی باوجود شخصیتهایی بسیار ساده که با زبانی ساختگی صحبت میکنند، عمیق و بهیادماندنی است. هر شخصیتی که در بازی میبینید، از اصلیترین تا فرعیترین آنها، در خاطر شما خواهند نشست و احساس نزدیکی خاصی به آنها پیدا خواهید کرد. حتی شخصیت منفی بازی نیز داستان پسزمینه قویای دارد و باوجوداینکه داستان تقابل بین خیر و شر است، چندان کلیشهای نیست و برخی اتفاقها در داستان از دستان شما خارج است و مهم نیست چقدر تلاش کنید اما نمیتوانید همهچیز را درست کنید و همه را نجات دهید هرچند شاید برای آن شخصیت، اهمیت ویژهای قائل باشید. این عناصر داستان را باورپذیرتر میکند و از کلیشه همیشگی خیر و شر تا حدی نجات میدهد. در طول بازی همانطور که قبلتر اشاره کردیم، موسیقی یاور همیشگی شما است. در وصف موسیقی زیبای بهکاررفته در بازی کلمات گاهی قدرت کافی را ندارند و حتماً باید خودتان تجربه کنید تا طعم واقعی این لذت را بچشید. هر قسمت از نقشه بازی موسیقی مخصوص خود را دارد و صحنههای سینمایی نیز بسته به حماسی بودن یا غمگین بودن، موسیقی مناسبی را چاشنی خودکردهاند تا احساسات بازیکن را نیز به چالش بکشانند.