معرفی
عنوان محصول :بازی Resident Evil 2 برای
پلتفرم اجرایی :XBOX ONE
سبک : اکشن سوم شخص ترسناک
سازنده : Capcom
عنوان محصول :بازی Resident Evil 2 برای
پلتفرم اجرایی :XBOX ONE
سبک : اکشن سوم شخص ترسناک
سازنده : Capcom
تهیه کنندگان بازی، سویوشی کاندا و یوشیاکی هیباراشی بارها اعلام کردند که این عنوان فقط یک ریمیک ساده نیست، بلکه یک بازی جدید در فرنچایز رزیدنت ایول به حساب میآید. و به همین دلیل است که آنها اسم بازی را رزیدنت ایول 2 گذاشتهاند، نه رزیدنت ایول 2 ریمک.
همانطور که میدانید، داستان RE 2 از جایی شروع میشود که یک اشتباه کوچک باعث شده تا راکون سیتی به یک جهنم تبدیل شود. پلیس تازه کار لیان کندی، و دانشجوی جوان کلر رد فیلد، که در این شهر نفرین شده گیر افتادهاند، باید به دنبال راه فراری بگردند که آنها را از مخمصه نجات دهد. در طول داستان، بسیاری از شخصیتهای دوست داشتنی سری رزیدنت ایول سر راه شما سبز خواهند شد، بعضیها دشمن شما و بعضیها دوست شما. افرادی از قبیل ای دا وانگ که مطمئنا نقش مهمی را ایفا خواهد کرد، شری برکین(که اگر به یاد داشته باشید در رزیدنت ایول 6 یکی از شخصیتهای قابل بازی بود) و آنت و ویلیام برکین که به سرنوشت شومی دچار خواهند شد، در RE 2 حضور دارند.
مسلما یکی از تغییرات مهم اعمال شده، تغییر زاویه دوربین است که از نظر من یک تغییر مثبت به حساب میآید؛ با وجود اینکه دوربین ایزومتریک جذابیت خاص خودش را داشت، گاهی اوقات مزاحم کار بازیکنان میشد و آنها را آزار میداد، بنابراین دوربین سوم شخص یک جایگزین مناسب است و بازی را زیباتر میکند. اما علاوه بر زاویه دوربین، ویژگیهای جدید دیگری هم به بازی اضافه شده که مهمترین آنها، درجه سختی متغیر یا داینامیک است.
درجه سختی داینامیک، مشخصهای بود که برای اولین بار، به طور پنهانی در رزیدنت ایول 4 پیاده سازی شد(میگویم پنهانی به خاطر اینکه کپکام تا یک سال بعد از انتشار بازی، چیزی در مورد آن نگفت). روش کار این سیستم اینگونه بود که اگر بازیکنان خیلی حرفهای بازی میکردند، بازی خودکار درجه سختی را افزایش میداد؛ تعداد دشمنان در هر مرحله بیشتر میشد و با خشونت بیشتری با لیان مبارزه میکردند. اما اگر بازیکنان دفعات زیادی میمردند و نمیتوانستند به خوبی بازی کنند، بازی خودش کار را برای شما آسان میکرد؛ تعداد دشمنان کاهش داده میشد و هوش مصنوعی به شما جای نفش کشیدن میداد. این سیستم باعث میشود که بازی نه آنقدر سخت باشد که اعصاب بازیکن بهم بریزد، و نه آنقدر آسان شود که برای بازیکن یک تجربه خسته کننده را به جای بگذارد.
علاوه بر آن، بازیکنان میتوانند با استفاده از منابعی که به دست میآورند، پنجرهها را مسدود کنند تا از ورود دشمنان جلوگیری کنند. اگر نسبت به این پنجرهها بی اهمیت باشید ممکن است بعدا به مشکل بخورید و با یک لشکر زامبی روبرو شوید!
نکته جالب دیگری که توجه من را جلب کرد این بود که زامبیها دیگر سر جای خود ثابت نمیایستند؛ به این معنی که شما را دنبال خواهند کرد و اگر وارد اتاق دیگری بشوید، خیلی راحت در را باز کرده و دست از سر شما بر نمیدارند.
همچنین بد نیست بدانید آن جوهرهای دوست داشتنی که در نسخههای قبلی رزیدنت ایول برای ذخیره کردن بازی لازم بودند، در این نسخه برگشتهاند؛ به این معنی که دیگر دفعات محدودی میتوانید بازی را سیو کنید. همچنین، از آنجایی که تعداد آیتمهایی که میتوانید بردارید محدود است، Item Box یا جعبههایی که به شما اجازه میدادند آیتمهای اضافی خود را در آنها ذخیره کنید، در بازی موجود هستند.
از لحاظ داستانی، رزیدنت اویل 2 از اهمیت بالایی برخودار است؛ چرا که اصل ماجرا از این نسخه شروع میشود و حادثه راکون سیتی، یکی از مهمترین و هولناکترین اتفاقاتی است که در کل این سری رخ داده. و از لحاظ شخصیت پردازی، رزیدنت ایول 2 جایی بود که جذابترین شخصیتهای این فرنچایز، برای اولین بار وارد داستان شدند؛ افرادی که در نسخههای بعدی تکامل یافتند و تبدیل به محبوبترین شخصیتهای سری رزیدنت ایول شدند؛ افرادی مانند، لیان، کلر، ای دا و یا حتی شری.
«Resident Evil 2» شاهکاری بود که توسط شاهکار دیگری به نام «هیدکی کامیا» خلق شد. این بازی تمامی خصوصیات یک عنوان ترسناک را در خود داشت که به بهترین شکل ممکن آن را به مخاطبان القا میکرد. «Resident Evil 2» به معنای واقعی کلمه یعنی ترس، یعنی شاهکار، یعنی تجربه عالی یک بازی ترسناک، یعنی همه چیز! این یک عنوان ساده نیست. یک جادوگر است! جادوگری که با جادوی خود چنان مخاطب را مجذوب میکند و تا ساعتها او را میترساند و میلرزاند که متوجه گذر زمان نیز نمیشود. به راستی این بازی چه دارد که همگان را مسحور روایاتش میکند؟ مسلماً جوابهای زیادی برای این سوال وجود دارد، اما نمیتوان منکر آن بود که مهمترین آنها گیم پلی خوش ساخت بازی است. پس از عرضه نخستین شماره این سری تقریبا کپکام در ساخت دنبالهای بر آن خبره شده بود. «کپکام» به کمک «هیدکی کامیا» عنوانی ساخت که تا بدینلحظه نیز کسانی هستند که آن را تجربه میکنند و هیچگاه از تجربهاش خسته نمیشوند. عنوانی که در تکتک دقایق آن هیجان و ترس نهفته است. «Resident Evil 2» آغازگر یک روایت جدید است. مخوف است و دلچسب. گیم پلی خوش ساختی دارد و به راحتی میتوان حس ترسِ نهفته در جو بازی را احساس کرد. اگر چه نمیتوان منکر آن بود که «Resident Evil 2» یک بازی تماماً بینقض نیست و مشکلات آن سر به فلک زدهاند، اما تجربه آن به قدری جذاب و توصیف نشدنی است که به راحتی میتوان از آنها چشم پوشی کرد. «Resident Evil 2» دو سال پس از عرضه «Resident Evil 1» روانه بازار شد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
«Resident Evil 2» داستان سرایی تاریکی دارد و دو شخصیت جدید با نامهای «لئون اس کندی» (Leon S Kenedy) و «کلر رد فیلد» (Claire Redfield) را روایت میکند. «Resident Evil 2» همانند نسخه اول بازی، دارای دو سناریوی کاملا متفاوت نسبت به یکدیگر است که هر یک روایت مربوط به خود را شامل میشوند. اما اصل داستان از این قرار است که دو ماه و پنج روز پس از طغیان ویروس «جی» (G) در شهر راکون و تبدیل شدن ساکنین منطقه به زامبی، حال شهر در سکوت مطلق به سر میبرد، ولی در کوچه پس کوچههای آن اوضاع فرق میکند. مردمانی که مبتلا به ویروس «جی» نشده بودند، حال گرفتار زامبیهای شهر شدهاند و یک به یک به واسطه آنها به ویروس مبتلا میشوند. در این میان نیز بازی داستان شخصیت «لئون اس کندی» که پلیسی تازه کار است را روایت میکند. «لئون» ابتدا از وقایع رخ داده در شهر مطلع نیست، اما به هنگام وارد شدن به شهر با زامبیها رو در رو میشود و داستان پر فراز و نشیبی برای وی آغاز میگردد. اصل داستان بازی این چنین است و قصد نداریم جزییات بیشتری از آن را شرح دهیم. چرا که کلمه به کلمه از روایت بازی اسپویل محسوب میشود.
با آنکه که این عنوان دارای دو سناریو با شخصیتهای متفاوت است، اما نمیتوان از همان ابتدا به صورت دلخواه یکی از آن سناریوها را انتخاب نمود. اصل روایت داستان مربوط به سناریوی «لئون اس کندی» است و پس از آنکه این سناریو را به انتها برسانید، سناریوی «کلر رد فیلد» نیز باز خواهد شد. بگذریم! آنطور که از چگونگی روایت داستان بازی پیداست، «Resident Evil 2» از داستان سرایی گنگ و نامهفومی بهره نمیبرد. قسمت بسیار زیادی از داستان توسط خود شخصیتها و دیالوگهای آنان روایت و قسمتی دیگری از آن نیز با بررسی دفترچه و نامههای اطراف محیط تعریف میشود. بد نیست بدانید که بیشتر داستان بازی در اداره پلیس شهر راکون به وقوع میپیوندد و این امر سبب شده است که مخاطب خیلی زود از بازی دل سرد شود، اما طولی نمیکشد که داستان مسیر پر هیجانی را در پیش میگیرد و حس و حال تکراری بازی را تغییر میدهد. با آنکه داستان این عنوان در همان ابتدا بسیار کلیشهای و معمولی آغاز میشود، اما با پیشروی در آن و پیدا کردن بسیاری از جوابها، بهتر از پیش میشود. بد نیست بدانید که داستان بازی «Resident Evil 2» علاوه بر اینکه روایت تازهای را به تصویر میکشد، کامل کننده داستان نسخه پیشین نیز هست. بسیاری از سوال های بیپاسخی که در نسخه پیشین به وجود آمدهاند در این نسخه پاسخ تمامی آنها را جویا میشویم. از این مسئله نیز که بگذریم به شخصیت پردازی بازی میرسیم. در همان وحله نخست از بازی، ما چیزی از گذشته شخصیتها نمیدانیم، ولی این موضوع در اواسط بازی تغییر میکند و در لا به لای دیالوگهای شخصیتها، بخشی از داستان گذشته آنها نیز معلوم میشود. همچنین شیوه پردازش به هر یک از شخصیتهای بازی، چه شخصیت اصلی چه غیر اصلی، بسیار هوشمندانه کار شده است و اصلا مشکلی در آن مشاهده نمیشود. هر شخصیت با توجه به داستان خود با افراد تازهای روبرو میشود که بازی آنها را به بهترین نحوه ممکن روایت میکند. در روایت بازی ضعف خاصی یافت نمیشود. هر دو سناریو با دو شخصیت خود، عطر و طعم مخصوص به خود را دارند و هر یک ماجراجویی متنوعی را دارا هستند، اما در انتها روایت هر دو سناریو به یکدیگر گره میخورد.در کنار گرافیک، صداگذاری بازی نیز نقش مهمی در بهتر جلوه دادن محیط ترسناک آن دارد. صداهای محیط بازی بسیار مبهم و مخوف هستند و در کنار گرافیک چنان معجونی را خلق کردهاند که مهمترین عامل به وجود آورنده ترس در جو بازی است.