بررسی تخصصی
Days Gone هم رویپلیاستیشن 4 معمولی و هم روی PS4 Pro، فریمریت خود را روی عدد 30 قفل میکند و خبر خوب اصلی هم چیزی نیست جز اینکه بر پایهی گزارشها، حتی شلوغترین سکانسها و شدیدترین انفجارها، این عدد را آنچنان پایینتر از حد بیانشده نمیآورند. چرا که این اثرِ ساختهشده با استفاده از موتور بازیسازی Unreal Engine 4، روی ارائهی گرافیکی واقعگرایانه با رندرینگ سطح بالا، نورپردازیهای Real-Time، پشتیبانی طولانیمدت از بازیکنان به کمک بستههای الحاقی و حفظ فریمریت در ثابتترین حالت ممکن، تاکید زیادی داشته است .برخلاف اکثر بازیهای انحصاری پلیاستیشن 4 در سالهای اخیر که همواره پس از چند هفته گذشتن از زمان انتشار، یک حالت Photo Mode عالی را مهیای استفادهی مخاطبان خویش میکنند، Days Gone از همان روز عرضه، این ویژگی و قابلیت را در خود جای داده استو از قضا میخواهد با طراحی رضایتبخش آن، فرصت عکسبرداری از کاراکترها، سکانسها و دنیایش به متنوعترین و قابلتوجهترین حالت قابل تصور را تحویلمان دهد. بازی که هنگام عرضه و همراهبا آپدیت روز اول خود، فضایی قابلتوجه و تقریبا 67 گیگابایتی را روی PS4 اشغال خواهد کرد، مطابق وعدهی جذاب سازندگانش، در طول هیچیک از مراحل خویش، بازیکن را روبهروی یک صفحهی بارگذاری قرار نخواهد داد و تجربهای بدون وقفه را در اختیار وی میگذارد.
خوشبختانه به سبب پیوند خوردن تمام عناصر بازی به یکدیگر، با سختتر شدن و وحشیتر شدنِ دنیای مقابل، بازیکنان نیز مقاومتر میشوند. آنها میتوانند با کسب امتیازهای لازم، مثلا قابلیتی به اسم Focus را فعال کنند که زمان را آهسته میکند و به دیکِن اجازهی شلیک به دقیقترین فرم را میدهد. همچنین با بهبود بخشیدنِ موتورسیکلت او، میشود خورجینهای بزرگتری را روی بدنهاش جاسازی کرد که لوازم و سلاحهای بیشتری را حمل میکنند و دستتان را در مبارزات پیشرو، باز میگذارند. آنگونه که مخاطب برخلاف شیوهی طراحی مراحل برخی آثار، همیشه دربرابر زحماتش با قدردانیِ جهان بازی از خود، روبهرو بشود.
ساخت آیتمهای لازم برای بقا، خرید اقلام مورد نیاز از فروشندههای حاضر در بخشهای مختلف این جهان، شخصیسازی اسلحه و مهارتها، استفاده از بمبهای دارای حسگر مجاورت، کوکتلمولوتف، نارنجکها و انواع و اقسام سلاحهای گرم و سرد، همه و همه جزو کارهایی محسوب میشوند که گیمرها در ثانیههای Days Gone، با آنها دست به گریبان خواهند بود. بازی ویدیویی جالبی که تعداد لایق توجهی از گلههای تشکیلشده از فریکرها در آن، به قدری شلوغ به نظر میرسند که بنا بهگفتهی کارگردان بازی، دستهای حدودا 300تایی از زامبیهای Days Gone را باید در مقابلشان، دستهای نسبتا کوچک به شمار آورد.
گیمپلی Days Gone تماما غیرخطی است و خودش را با شیوهی بازی کردن گیمر، تطبیق میدهد. دشمنان نیز هوش مصنوعی پویایی خواهند داشت که یکی از نتایجش چیزی نیست جز شکستهای پیاپی بازیکن به خاطر حملات هوشمندانهی فریکرها. چون این زامبیهای ویژهی Days Gone حتی در هنگام تعقیبوگریز، دیکِن را در خطی مستقیم دنبال نمیکنند و در چنین شرایطی، شما تعدادی از آنها را در وضعیتی میبینید که با جدا شدن از گروه، قصد گیر انداختنتان از جناحین را دارند. زامبیهایی که شباهتشان به حیوانات ابدا کم نیست و بعضا متفاوت با تعریفِ ذهنیمان از کلمهی زامبی، ظاهر میشوند. چگونه؟ اینطور که اگر در زمان مشخصی از روز از نقطهای بهخصوص بگذرید، بعید نیست یک فریکر را فرورفته در خواب یا حتی مشغول آب خوردن از چشمه به سانِ یک حیوان وحشی پیدا کنید!
فریکرهای Days Gone به چهار دسته تقسیم میشوند. گروه اول Swarmerها هستند که همان ابتدای مقاله راجع به آنها نوشتم و تنها باید بدانید که اکثریت جمعیت فریکرها را تشکیل میدهند و بهصورت جمعی، زندگی و سفر میکنند. فریکرهای دستهی دوم، Newt نامیده میشوند که علاوهبر موارد پیشتر ذکرشده دربارهی آنها درون مقاله، نباید فراموش کرد که فقط اگر خودمان به آنها حمله کنیم یا با دیکِن در حالتی که سطح سلامتیِ پایینی دارد به یکیشان نزدیک شویم، سراغمان میآیند. گروههای سوم و چهارم را نیز به ترتیب Screamerها و Breakerها مینامند؛ اعضای دستهی اول با صدای جیغ بلندشان مابقی فریکرها را به سمت شما میکشانند و دستهی دوم، بیشترین سلامتی را دارند و بیشترین میزان آسیب را به شما وارد میکنند. طوری که بتوان گفت مبارزه با یک Screamer فقط بهصورت مخفیکارانه منطقی است و به خاکِ سیاه نشاندنِ Breakerها، فقط با کمک اسلحهی سنگین و نبرد بلندمدت، امکانپذیر به نظر میرسد. به سبب کمبود منابع غذایی و انرژی، خشونت و قتل اموری رایج در این سرزمین وحشی هستند که باعث میشوند کم کردن دشمنان تا جای ممکن، کاری ارزشمند به شمار برود. به همین خاطر، تا میتوانید باید لانههای فریکرها را از بین ببرید و در صورت سلاح نداشتن، با کشتن انسانهای مقابلتان، اسلحهی لازم را به دست بگیرید. هرچند که سلاحهایی که از روی زمین برمیدارید، همیشه ضعیفتر از آنهایی هستند که میتواند در اردوگاهها، خریداری کنید.
باتوجهبه جریان داشتن قصه در شمال غرب آمریکا و محدود شدن نقشه از یک طرف به اقیانوس آرام و از طرف دیگر به رشته کوههای راکی، در Days Gone فرصت لمس حرکت در شرایط جوی و آبوهوایی متعدد و متنوعی را مییابید. عنصری که در همراهی با چرخهی طبیعی روز و شب در اثر و وجود باران، برف و باد در جهان آن، تجربهی شما را پویاتر از حد انتظارتان میکند و علاوهبر زیباتر کردن بازی و تنوع بخشیدن به جلوههای بصری، روی گیمپلی نیز تاثیراتی پراهمیت میگذارد. در دنیای Days Gone میتوانید به هر نقطهای که در دوردستها میبینید، سفر کنید و در حین پشت سر گذاشتن جادههای طولانی، مطمئن باشید که تقریبا تکتک ماشینها، ساختمانها و در کل ساختارهای محیطی را قابل جستوجو برای کسب آیتمهای متفاوت مییابید. چرا که فضای داخلیِ تک به تک ساختمانهای موجود در نقشه، قابل دسترسی خواهد بود و قرار نیست در جهان ساختهی استودیوی بِند با اجسامی که صرفا زیبایی و جلوهی آن را بهتر میکنند، روبهرو باشید. اما فراموش نکنید که آبوهوا و ساعتی از روز که برای جابهجایی انتخاب کردهاید، تجربهتان را تا حد زیادی تغییر خواهد داد. چرا که مثلا در طول روز، با نسخهای ضعیفتر و کندتر از فریکرها نسبت به شب مواجه میشوید یا در مناطق برفی، یقینا از سوی آنها آزار و اذیت بیشتری میبینید. تازه وضعیت جوی، روی مبارزهی شما با انسانهای عادی هم اثرگذار خواهد بود. زیرا مثلا در هوای بارانی، میتوانید بهسادگی از روی زمینِ گِلی قرارگرفته در پشت سر آنها بگذرید و به خاطر پوشیده شدنِ سریعِ رد پاها توسط باران، از شک نکردنشان به خودتان، مطمئن باشید!
موتورسیکلت دیکِن در مقام وفادارترین دوست او در اکثر دقایق، صرفا یک وسیلهی نقلیه نیست و گیمر در طول وقت گذاشتن برای Days Gone، آن را بهعنوان یکی از عناصر کلیدی و متفاوتکنندهی گیمپلی بازی خواهد شناخت. عضوی همیشگی از وجود شخصیت اصلی که میتوان رنگبندی و قطعاتش را شخصیسازی کرد و دقیقا مثل خود دیکِن، از جوانب گوناگون، آپگرید میشود. برای نمونه از آنجایی که تمام شدن سوخت در وسط جادههای Days Gone مخصوصا در طول شب و میان برفها، تفاوت خاصی با مرگ قطعی ندارد، خیلی از مخاطبان تمام سعیشان را به کار میگیرند تا ظرفیت باک بنزین موتور را افزایش دهند و با خیالی راحتتر، مابین نقاط گوناگون نقشه جابهجا بشوند. این موضوع بهخصوص از این جهت اهمیت دارد که به سبب به وجود آمدن برخی گورهای دستهجمعی که منبع تغذیهی مناسبی برای تعداد زیادی از فریکرها هستند، گاهی شما هیچ راهی جز عبور با موتورسیکلت از میان آنها ندارید و پیادهروی، هممعنی با از دست جانتان است.
ایستگاههای متروکه، معادن تاریک و وحشتناک پرشده از فریکرها، محلهای کمین غارتگران قاتل درون کوهستانها و کنار صخرهها، محیطهای پوشیدهشده از مواد مذاب، ناهمواریهایی که میتوانند منجر به سقوط دیکن سوار بر موتورش شوند و رودخانههای خروشانی که نمیشود بهسادگی از آنها گذشت، انواع و اقسام خطرهای طبیعی و غیرطبیعی انکارناپذیری هستند که لحظاتی نفسگیر را به گیمپلی آزادانه و متنوع اثر میآورند. جالبتر اینکه تک به تک محیطهای توصیفشده، الزاما دشمن شما هم نیستند و بازیکن برای زنده ماندنِ طولانیمدت و فائق آمدن بر دشمنان، باید خود را موظف به یافتن و استفاده از اشیا و آیتمهای گوناگون قرارگرفه درونشان بداند و حتی به شکلی فرصتطلبانه، از المانهای محیطی مانند قدرت یک رود بزرگ نیز در برخی لحظهها، بهره ببرد. نتیجه هم میشود اینکه Days Gone به شکلی جذبکننده، در تمامی ثانیهها شما را به گشتوگذار در دنیایش تشویق میکند و همزمان از انجام این کار، به وحشت میاندازد. البته به این شرط که ادعاهای خالقانش، کاملا حقیقی از آب دربیایند.
در Days Gone، تعامل با جهان پیشرو اهمیت زیادی دارد و هرکس به اندازهی وقتی که به این تعامل اختصاص میدهد، نتایج مورد نظرش را میگیرد. مثلا شخصی که موقع حرکت در شش منطقهی مختلف، پایگاهها، سرزمینهای باز و غارهای تاریک بازی، با کلیت محل قرارگیری مواد منفجرهی بیحرکت آشنا شود، بعدا احتمالا در یک شرایط بحرانی، شانس شلیک به آنها و نابودی تعداد زیادی از فریکرها را به چنگ میآورد. همچنین گیمری که به پاکسازی محیطهای کلیدی اهمیت بدهد، در ازای زحمتش، فدرت Fast Travel به آنها را کسب میکند و هوشمندانه از رویارویی مستقیم با خطرهایی بسیار در آینده، میگریزد. در جهان بازی، خانههایی امن و مراکز درمانی خاصی با نام NERO وجود دارند که پیدا کردن موارد قرارگرفته در گروه اول شانس سپری کردن شبها بدون آسیب دیدن را در اختیارمان میگذارند و سفر کردن به ساختمانهای طبقهبندیشده در دستهی دوم، دیکِن و ما را به تجهیزات پزشکی مورد نیاز برای جانِ سالم به درد بردن در این دنیای وحشی، میرسانند.